سه‌شنبه

کردان

کردان توی مجلس دفاعش را با شهادتین آغاز کرد و میان سخنانش گفت خانمم برای حضرت زینب مراسم می‌گیرد. او تلاش می‌کرد به دیگران بقوبلاند مسلمان است و برخی دوستانم از این کارش شاکی بودند. می‌گفتم باید درکش کرد. باید قبول کرد ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که مردمش با استعاره‌ی (حسینی باش والا یزیدی ‌ای) بزرگ شده‌اند.

آن روزها من خیلی یاد زن و بچه‌های کردان بودم؛ همان‌ها که خودش می‌گفت در دانش‌گاه‌ و مدرسه اذیتشان می‌کنند. می‌گفتم کم‌ترین فایده‌ی دفاعِ کردان این بود که مامان و مامان‌بزرگ من دیگه او را دشمن خدا و پیغمبر نمی‌دانند؛ و البته از این مامان‌ها و مامان‌بزرگ‌ها توی ایران کم نداریم.

خبر مردن کردان را که شنیدم باز هم اول یاد خانواده‌ش افتادم و آب‌رویی که سخت به دست آورده بودند و راحت از کفشان بردند.

هیچ نظری موجود نیست: